آتنا از تولد تا ...

همیشه باهات می مونم. خاطرات کودکیت تا زمانی که بزرگ بشی رو اینجا می تونی پیدا کنی

آتنا از تولد تا ...

همیشه باهات می مونم. خاطرات کودکیت تا زمانی که بزرگ بشی رو اینجا می تونی پیدا کنی

دلتنگی و دیدار

دیروز سالگرد دیدار دوباره بابا و مامان بود 

بعد از دو ماه که من و تو تنها توی کشوری غریب سر کردیم. 

شاید یادت نیاد اون روزها رو 

هنوز ۷ ماه هم نبود که خدا منو قابل دونسته بود  

تا حامل مخلوق زیبایی مثل تو باشم.   

 

این شبه شعر رو هم اون روزا با هم می سراییدیم  

 

اگر صبر است یک مرهم به روی دردهای پشته در قلبم

اگر سوز است پایانی برای درد بی مرهم

اگر اشک است یک  تقدیر برای بی انتها ماتم

اگر عشق است تعبیری برای فسخ تقدیرم

اگر مرگ است یک رویا برای وصل تعبیرم

سرایم شعر بی رویا، بی تعبیر، بی تقدیر، بی پایان، بی مرهم

برای آنکه می دانم برایش صبر و سوز و اشک و عشق و  مرگ من آغاز یک راه است

و من قربانی این راه طولانی، پر از آغاز بی پایان ، سرگشته و حیران

و او شاید نداند .........

مرا دیگر توان عشق ورزیدن، پای کوبیدن ، زنده ماندن نیست

مرا دیگر امیدی نیست

مرا دیگر امیدی نیست

.......

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
عرفان از شیراز جمعه 27 فروردین 1389 ساعت 03:35 ب.ظ

سلام
خسته نباشید
عجبی ؟بعد از مدتها نوشتی.
چقدر انتظاری بده نه؟
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد