آتنا از تولد تا ...

همیشه باهات می مونم. خاطرات کودکیت تا زمانی که بزرگ بشی رو اینجا می تونی پیدا کنی

آتنا از تولد تا ...

همیشه باهات می مونم. خاطرات کودکیت تا زمانی که بزرگ بشی رو اینجا می تونی پیدا کنی

نام گذاری (قسمت اول)

تا وقتی به دنیا نیومده بودی از جنسیتت خبر نداشتیم. 

(چون تو اینجا که ما زندگی می کنیم بک بار بیشتر سونو نمی دن.)

می خواستم اگر دختر شدی اسمتو بذارم یاس

(البته بابایی هم با این اسم موافق بود چون بیشتر احتمال می داد پسر باشی).

و اگر پسر شدی محسن (بابایی اصلا موافق نبود). 

نظر بابا این بود که اسمت باید یک اسم فارسی اصیل باشه. مثلا آریا. 

و من دوست داشتم اسمت یه ربطی به حضرت فاطمه داشته باشه. 

ولی چون بیشتر سختی های بچه با مامانشه و اسم فامیل بچه از باباشه خوب اسم گذاری حق مامان میشه دیگه ؟!. 

البته بابا با این حق کاملا موافق بود اما این اختلاف ها به صورت سرد وجود داشت تا به دنیا اومدنت. 



نظرات 3 + ارسال نظر
آیسودا سه‌شنبه 21 اردیبهشت 1389 ساعت 02:35 ب.ظ http://www.irpersian.com

سلام
خیلی وبلاگ خوبی داری
اگه دوست داری امارت بالا بره بیا و سایتت را در موتور جستجوی ما ثبت کن!
برای اینکار کافیه سایت خودت را جستجو کنی آدرسشو! به همین راحتی!البته به مثال زیر توجه کن و کپیش کن و فقط آدرس سایت مارا عوض کن و بعد جستجو!!!



مثلا:
Site:www.irpersian.com

دومان چهارشنبه 22 اردیبهشت 1389 ساعت 04:15 ق.ظ http://www.dooman1985.blogfa.com

سلام زهره عزیز
به روزم و منتظر شما[گل]

پسر قمـــــــــــی چهارشنبه 22 اردیبهشت 1389 ساعت 04:27 ق.ظ http://dasteneh.persianblog.ir/

چی 4 ساله؟

کجای قم هستین؟

سوال کرده بودید چند ساله ازدواج کردیم. گفتم ۴ ساله.
در ضمن من الان قم نیستم ولی قبلا سالاریه بودم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد