تا اینجا رسیدیم که به دنیا اومدی.
تو بیمارستان وقتی گفتن اسم دخترتون چیه گفتم یاس.
بابایی هم چون هنوز داغ بود و من براش عزیز بودم چیزی نمی گفت.
البته از اونجایی که تو این بلاد خارجی تلفظ «آ» وجود نداره این اسم به صور زیر توسط کارمندان بیمارستان بیان می شد:
۱- یَس
۲- یَز
۳-جَس
۴-جَز
به این نتیجه رسیدیم که باید اسمت عوض بشه.
ادامه در قسمت بعد ...
سلام عزیز
از آنجایی که خدا نمی توانست همه باشد مادر را آفرید
چون می خواست همه جا جلوه کند
روز مادر و زن مبارک
این هم تقدیم همه مادرها[گل][گل][گل]
ممنون
سلام عزیز
هرگز کوچک شدن را بهانه نبخشیدن قرار نده!
چون اگه قرار بود کسی با بخشیدن کوچک بشه خدا اینقدر بزرگ نبود!...............
داستان جدید گذاشتم
منتظر بودنت و نقدت هستم
سلام زهره عزیز
پوزش
گفته بود پیش از اینها: دوستی ماند به گل
دوستان را هر سخن، هرکار، بذر افشاندن است
در ضمیر یکدگر
باغ گل رویاندن است
گفته بودم: آب و خورشید و نسیمش مهر هست
باغبانش، رنج تا گل بردمد
گفته بودم گر به بار آید درست
زندگی را چون بهشت
تازه، عطرافشان و گلباران کند
گفته بودم، لیک، با من کس نگفت
خاک را از یاد بردی خاک را
لاجرم یک عمر سوزاندی دریغ
بذرهای آرزویی پاک را
آب و خورشید و نسیم و مهر را
زانچه میبایست افزون داشتم
شوربختی بین که با آن شوق و رنج
« در زمین شوره سنبل» کاشتم
- گل؟
چه جای گل، گیاهی برنخاست
در پی صد بار بذرافشانیام
باغ من، اینک بیابان است و بس
وندر آن من مانده با حیرانیام
پوزشم را میپذیری،
بیگمان
عشق با این اشکها، بیگانه نیست
دوستی بذریست، اما هر دلی
درخور پروردن این دانه نیست.
عید بزرگ مبعث به شما و خانواده گلتان مبارک
داستان زیبا و جدیدی دارم
منتظر بودنت کنار در چوبی وبم به دیوار کاگلی تکیه داده ام